کد خبر: ۱۰۵۴
۰۵ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

درباره دبیر فیزیکی که برای بچه‌ها رویا می‌سازد

روزی صحبت یک روان‌شناس را شنیدم که گفت: تمام سرمایه بچه‌ها در رؤیاهایشان است و اگر بتوانیم رؤیای خوبی برای بچه‌ها بسازیم، به این معنی است که سرمایه عظیمی برایشان ایجاد کرده‌ایم. این جمله من را به فکر فرو برد و تصمیم گرفتم کاری انجام دهم. من به این نتیجه رسیده بودم که کودکان با تفکر در مباحث علمی می‌توانند آینده خوبی برای کشور بسازند؛ بنابراین سال ۸۶ مجموعه شش‌جلدی برای کودکان نوشتم و کودکان به‌واسطه آن با فضا، فضاپیما، فضانورد، ستاره، سیاره و ماه آشنا می‌شوند.

«فیزیک» به معنای «طبیعت» و فیزیکدان به دنبال شناخت طبیعت است. ما و همه جانداران و حتی اجسام بی‌جان جزوی از طبیعت هستیم. بر این اساس افراد علاقه‌مند به این حوزه با پژوهش در فیزیک به دنبال شناخت خود و آنچه پیرامون ماست، از کوچک‌ترین ذرات تا بزرگ‌ترین اجرام و از نزدیک‌ترین اجسام تا دورترین فواصل هستند و به این موضوع می‌پردازند. 

صدیقه رضاپور، دبیر فیزیک منطقه، در کارنامه کاری‌اش چاپ چندین مقاله و کتاب، کسب رتبه برتر طراحی سؤالات استاندارد در ناحیه ۴، سرگروهی آزمایشگاه علوم استان، داوری مقالات هفدهمین کنفرانس آموزش فیزیک و دبیر برگزیده مسابقات جهانی سرن را دارد. 

او ۱۹ سال است که در زمینه فیزیک آموزش می‌دهد و همچنان دست از تلاش برنداشته است و به گفته خودش می‌خواهد با آموزش به کودکان آینده خوبی برای کشور رقم بزند. او معتقد است که فیزیک را باید از کودکی آموزش داد. زیرا دنیا در حال رفتن به این سمت است و ما نیز نباید از دنیا عقب بمانیم. ساعاتی را با او هم‌کلام شدیم تا از اهمیت این موضوع برایمان بگوید.

 

آموزش صحیح

سال ۵۷ در مشهد چشم به جهان گشودم. من فرزند چهارم بودم و در یک خانواده پرجمعیت رشد یافتم. آن زمان در بولوار امت سکونت داشتیم؛ محله‌ای خوب با همسایگان خوب که ارتباط خوبی نیز میانشان برقرار بود. هنوز ۳ سالم کامل نشده بود که خواهرم متولد شد. آن زمان مادربزرگم تنها زندگی می‌کرد و به همین دلیل من نزد او رفتم و تا قبل از شروع دوران مدرسه با او زندگی کردم و درست زمانی که به سن رفتن به مدرسه رسیدم، به منزل پدری بازگشتم. 

پدرم شغل آزاد داشت و با کشور‌های مختلف دادوستد می‌کرد. او اهل کتاب و مطالعه نیز بود و از آنجا که با کشور‌های خارجی ارتباط داشت، کتاب‌هایی به زبان‌های خارجی هم مطالعه می‌کرد. او علاقه‌مند بود که فرزندانش در زمینه علمی رشد کنند و حتی به ما می‌گفت که دوست دارد اعضای خانواده‌اش همه معلم باشند و ما هم بهتر است معلم شویم. من نیز از همان کودکی به معلمی علاقه‌مند بودم و حتی در بازی‌هایم نقش یک معلم را بازی می‌کردم که به دانش‌آموزان درس می‌داد. برادر بزرگ‌ترم با آنکه دانش‌آموز بود، به جنگ رفت و در نهایت در فروردین سال ۶۶ شهید شد. آن زمان کودک بودم، اما هرچه بزرگ‌تر شدم، نبود او برایم بیشتر معنا یافت.

خانم رضاپور ادامه می‌دهد: زنده‌یاد پدرم همواره به ما فرزندان تأکید می‌کرد که درست حرف بزنیم و می‌خواست ساختار کلام در ما شکل بگیرد. او معتقد بود که «درست حرف زدن ارزشمندتر از این است که فقط حرف خوب بزنیم.» به همین دلیل در خانه ما رسم بود که وقتی هر یک از ما فرزندان به دوران راهنمایی می‌رسیدیم، یک کتاب گلستان سعدی و سپس بوستان سعدی از پدر هدیه می‌گرفتیم. آن را می‌خواندیم و او درباره کتاب از ما سؤال می‌کرد. با این کار ما نیز به خواندن و مطالعه کردن علاقه‌مند شدیم. این رسم در دوران دبیرستان هم تکرار می‌شد و پدر به فرزندان در آن مقطع کتاب‌های ادبیات داستانی و شعر هدیه می‌داد. البته برای ما ممنوعیتی هم وجود داشت. ما هرگز اجازه خواندن دیوان حافظ را نداشتیم، مگر آنکه مفهوم آن را می‌فهمیدیم. پدرم به ما گفته بود «تا زمانی که اشعار حافظ را نفهمیده‌اید، اجازه خواندن آن را ندارید.» 

با این حال در همان دوران گهگاهی از سر کنجکاوی و دور از چشم پدر نگاهی به دیوان حافظ می‌انداختم و این‌گونه بود که متوجه شدم که می‌توانم مفهوم آن را درک کنم؛ بنابراین نزد پدر رفتم و به او گفتم که می‌توانم دیوان حافظ را بخوانم. او نیز مطمئن شده بود که در آن زمینه رشد یافته‌ام و می‌توانم تصمیم بگیرم که چه کتابی خوب است و چه کتابی را بهتر است بخوانم. 

وقتی به گذشته می‌نگرم، می‌فهمم که زنده‌یاد پدرم کار مؤثری در حق فرزندانش انجام داده است و نوع روش تربیتی او به میزان بسیاری بر من تأثیر مثبت داشته است. او به تربیت فرزندان خود اهمیت زیادی می‌داد و حتی آداب صحیح غذا خوردن را به ما آموزش می‌داد. در آموزش به جزئیات مانند چگونه استفاده کردن از قاشق و چنگال نیز توجه می‌کرد. بر این اساس چیز‌های بسیاری از مرحوم پدرم آموختم که همواره در زندگی‌ام کاربرد داشته است.

پدرم به ما گفته بود تا زمانی که اشعار حافظ را نفهمیده‌اید، اجازه خواندن آن را ندارید

 

علاقه به فیزیک

از دوران راهنمایی کتاب‌های خواهران بزرگ‌ترم را مطالعه می‌کردم و از همان زمان به فیزیک و شیمی علاقه‌مند شدم و در رشته ریاضی‌فیزیک به تحصیل ادامه دادم. وارد دبیرستان که شدم، احساس کردم درس شیمی شیرین و در عین حال ساده است و فیزیک سختی‌هایی به همراه دارد. به همین دلیل فکر کردم باید گزینه سخت‌تر را انتخاب کنم و در نتیجه فیزیک مهم‌ترین انتخاب و اولویت من شد. علاقه به فیزیک روزبه‌روز در من سرعت می‌گرفت. تا آن اندازه فیزیک می‌خواندم که هر فردی من را می‌دید، فکر می‌کرد امتحان فیزیک دارم. درصورتی‌که تنها کتاب فیزیک درسی را نمی‌خواندم، بلکه کتاب‌ها و مجلات فیزیک دیگری را هم مطالعه می‌کردم. حتی در این حوزه کتاب انگلیسی‌زبان را با کمک لغت‌نامه می‌خواندم. از طرف دیگر، اول دبیرستان از طرف مدرسه از دانشکده علوم دانشگاه فردوسی بازدید کردیم. 

در این بازدید ابتدا از آزمایشگاه تاکسیدرمی و سپس آزمایشگاه فیزیک مدرن دیدن کردیم. یکی از استادان برای ما آزمایش X-ray انجام داد و از ما خواست تا از آن جلسه گزارشی تهیه کنیم. نحوه آموزش ایشان که با روحیه خوب و تمام جزئیات آزمایش را ارائه داد، برای من جذابیت داشت و آن‌چنان تأثیرگذار بود که به انتخابم مطمئن شدم و تصمیم گرفتم فیزیک را ادامه دهم. 

در همان دوران دبیرستان بالاترین نمرات را در درس فیزیک کسب کردم. علاقه‌ام به فیزیک همچنان جان می‌گرفت و زمان کنکور فرارسید. برای کنکور فقط طی ۲۰ روز به‌خوبی درس خواندم و درنهایت رتبه ۷۳۵ را به دست آوردم. آن زمان دانشگاه فردوسی رتبه‌های زیر ۱۰۰۰ را به دانشگاه دعوت می‌کرد؛ بنابراین به همراه دیگر دانشجویان منتخب ۲ روز میهمان دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی بودیم و در آنجا رشته‌های مهندسی را به ما معرفی کردند. با همه این‌ها هیچ تمایلی به رشته‌های مهندسی پیدا نکردم و برای انتخاب رشته به‌عنوان انتخاب اول رشته فیزیک را انتخاب کردم. از آنجا که به معلمی علاقه داشتم، دبیری فیزیک اولویت من شد. به این ترتیب سال ۷۵ در رشته دبیری فیزیک در دانشگاه فردوسی قبول شدم.

سال طلایی

شوق و ذوق تحصیل در درس سبب شده بود فعالیت زیادی در دانشگاه داشته باشم. با چند نفر از هم‌کلاسی‌هایم برای خود پروژه‌ای تعریف و مشخص می‌کردیم و آن را پیگیری می‌کردیم. فعال بودم و بسیار مطالعه می‌کردم. حتی برای آنکه فیزیک فراصوت را بیاموزم، در ترم تابستان مدتی را میهمان دانشگاه شهید بهشتی در تهران شدم. از خود انتظار داشتم که اطلاعاتم در زمینه فیزیک را گسترش دهم. فعالیت‌ها با جدیت ادامه داشت، اما یک اتفاق کمی من را از آن شور و هیجان دلسرد کرد. در دوران لیسانس با یک گروه خودجوش دانشجویی تصمیم گرفتیم وسیله‌ای بسازیم و با وجود تلاش و پشتکار زیادی که داشتیم، با انجام آن موافقت نشد و در نتیجه از انگیزه من کاسته شد. 

با پایان دوره لیسانس، دوره دبیری من شروع شد. طبق برنامه نیرو‌ها سازمان‌دهی شدند و با توجه به آن من باید برای تدریس به صالح‌آباد می‌رفتم. آنجا ابتدای خدمتم بود و با آنکه دانش‌آموزان آنجا متفاوت از دانش‌آموزان مشهد بودند، برای معلم احترام خاصی قائل بودند. به یاد دارم که در مدرسه‌ای که در آنجا تدریس می‌کردم، آزمایشگاهی وجود نداشت و ما برای استفاده از آزمایشگاه دانش‌آموزان را به یک آزمایشگاه مرکزی در شهر می‌بردیم. با این حال آموزش روال عادی خود را طی می‌کرد. ضن اینکه ارتباط دوستانه‌ای بین من و دانش‌آموزان برقرار بود. ۲ سال در آنجا تدریس کردم و سپس به منطقه تبادکان منتقل شدم و چند سال نیز در آنجا فعالیت داشتم. 

پس از آن نیز در نواحی مختلف مشهد کار کردم. سال ۸۶ برای من سال طلایی بود. زیرا همان سال به لحاظ روش تدریس در کشور مقام اول را کسب کردم. ضمن اینکه در مسابقه طراحی نرم‌افزار آموزشی فیزیک شرکت کردم و پیرو آن موفق به کسب رتبه اول در منطقه تبادکان و رتبه سوم در استان شدم. همچنین در کنکور کارشناسی‌ارشد شرکت کردم و در رشته اخترفیزیک دانشگاه فردوسی قبول شدم. در نتیجه من در رشته اخترفیزیک که مبتنی بر فیزیک نیوتونی است، تحصیلم را ادامه دادم. در کنار تحصیل، تدریس هم می‌کردم و سال ۸۸ معلم نمونه در منطقه تبادکان شدم. همچنین در کنفرانس بین‌المللی اخترفیزیک در مراغه شرکت کردم و در آنجا مقاله‌ای ارائه کردم.

 

حضور در مرکز سرن

در کنفرانس‌های مختلفی شرکت می‌کردم که به‌واسطه آن‌ها با رشته تحصیلی کیهان‌شناسی آشنا شدم و به آن علاقه‌مند شدم. رشته کیهان‌شناسی مبتنی بر کوانتوم است و آن زمان در دانشگاه واحد درسی کوانتوم و مکانیک آماری برای گرایش اخترفیزیک ارائه نمی‌شد. من به این رشته علاقه‌مند شده بودم و دوست داشتم آن را دنبال کنم. به همین دلیل سال ۹۰ در کنکور مقطع کارشناسی‌ارشد دوباره شرکت کردم. این‌بار در رشته کیهان‌شناسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در تبریز قبول شدم و ۲ سال در آنجا درس خواندم. از اینکه از شهر مشهد، شهر زیارتی امام رضا (ع)، به آنجا رفته بودم، با احترام خاصی از طرف دیگران نیز روبه‌رو بودم. 

تحصیل در آنجا باعث شد در مدتی که آنجا هستم تدریس را کنار بگذارم و بیشترین وقت خود را به مطالعه گذراندم. با این حال در سال ۹۰ در دوازدهمین کنفرانس آموزش فیزیک ایران و دومین کنفرانس فیزیک و آزمایشگاه شرکت کردم و مقاله‌ای شفاهی ارائه دادم. در همان دوران مقاله‌ای با عنوان «بررسی قرص‌های برافزایشی در رهیافت پالاتینی گرانش (f (R» نوشتم و سپس در کنفرانس فیزیک ایران آن را ارائه کردم. شهریور سال ۹۲ از طرح خود در دانشگاه دفاع کردم و این‌گونه دوره کارشناسی‌ارشد را به پایان رساندم. 

دی‌ماه همان سال نامه‌ای از طرف انجمن فیزیک ایران دریافت کردم که مطابق آن می‌توانستم به‌عنوان دبیر فیزیک برگزیده ایران به سرن بروم و در آنجا یک دوره آموزشی بگذرانم. آنجا بزرگ‌ترین مرکز تحقیقاتی در دنیاست و در مرز سوئیس و فرانسه واقع شده است. به دنبال آن تابستان سال ۹۳ به مرکز سرن رفتم و در آنجا یک دوره آموزشی در زمینه فیزیک ذرات و مهبانگ گذراندم. آن دوره آموزشی به مدت ۳ هفته از صبح تا بعدازظهر طول کشید. با این حال با من عالی و دوستانه برخورد شد. تجربه خوبی برای من بود. زیرا با معلمان کشور‌های مختلف و نحوه آموزش فیزیک آن‌ها آشنا شدم. حتی پس از آن توانستم در گروه‌های آموزشی و انجمن‌هایشان عضو شوم. هنوز هم با آن‌ها ارتباط خوبی دارم و در روش کار و آموزش‌هایم تأثیرگذار بوده است.

به من گفته شد این کتاب به لحاظ علمی مشکلی ندارد، اما چاپ چنین کتابی در حد افکار و بینش کودکان و نوجوانان نیست. درحالی‌که کشور‌های اروپایی به این موضوع توجه دارند

 

چاپ کتاب در حوزه فیزیک

فعالیت خانم رضاپور به فیزیک ختم نمی‌شود. او دست به قلم هم دارد و علاوه بر سرودن شعر، کتاب نیز چاپ کرده است. او در این‌باره می‌گوید: از کلاس پنجم ابتدایی شعر می‌سرودم و آن را حفظ می‌کردم. در دوران دبیرستان تصمیم گرفتم شعرهایم را روی کاغذ به نگارش درآورم. همان دوران در مسابقات شعر دانش‌آموزی شرکت کردم و برگزیده استان شدم و اثر من به مرحله کشوری راه یافت. این کار در دوران دانشجویی نیز ادامه پیدا کرد؛ به‌طوری‌که در آن مقطع در یک مسابقه شعر شرکت کردم و در استان برگزیده شدم. روزی صحبت یک روان‌شناس را شنیدم که گفت: «تمام سرمایه بچه‌ها در رؤیاهایشان است و اگر بتوانیم رؤیای خوبی برای بچه‌ها بسازیم، به این معنی است که سرمایه عظیمی برایشان ایجاد کرده‌ایم.» 

این جمله من را به فکر فرو برد و تصمیم گرفتم کاری انجام دهم. من به این نتیجه رسیده بودم که کودکان با تفکر در مباحث علمی می‌توانند آینده خوبی برای کشور بسازند؛ بنابراین سال ۸۶ مجموعه شش‌جلدی برای کودکان نوشتم و کودکان به‌واسطه آن با فضا، فضاپیما، فضانورد، ستاره، سیاره و ماه آشنا می‌شوند. پس از آنکه دوره آموزشی در سرن را گذراندم و به کشور بازگشتم، تصمیم جدیدی گرفتم. در مرکز سرن در گروهی که کار می‌کردیم، به آموزش فیزیک ذرات در دوره دبیرستان پرداخته شد.

زمانی که به ایران برگشتم، با مؤلفان کتاب فیزیک صحبت کردم تا چیز‌هایی را که در آنجا آموزش دیده بودم، در یک کتاب گردآوری کنم که متأسفانه با انجام آن موافقت نشد. سال ۹۵ کتاب «من و آزمایش‌های ابتکاری علوم» را با همکاری بنیاد فرهنگی رضوی و چند نفر از همکاران نوشتیم و به چاپ رساندیم. همان سال کتاب‌کار فیزیک دهم را به تحریر درآوردم و چاپ کردم.

او به ضرورت آموزش فیزیک برای کودکان اشاره می‌کند و می‌گوید: تابستان سال گذشته از مرکز سرن برای من کتاب نقاشی کودک ارسال شد که در آن کتاب به فیزیک پرداخته و ذرات نقاشی شده بود تا کودکان با توجه به آن نقاشی و رنگ‌آمیزی کنند. پیشنهاد چاپ چنین کتابی در کشور را دادم. حتی کتابی با این مضمون نوشتم و با آنکه کاملا علمی و با زبان ساده بیان شده بود، با چاپ آن موافقت نشد و به من گفته شد این کتاب به لحاظ علمی مشکلی ندارد، اما چاپ چنین کتابی در حد افکار و بینش کودکان و نوجوانان نیست. درحالی‌که کشور‌های اروپایی به این موضوع توجه دارند و در کتاب‌های نقاشی کودکان به مباحث علمی و فیزیک می‌پردازند. 

ما چنین چیزی در کشورمان نداریم. کودکان چیز‌هایی را که از کودکی ببینند و با آن آشنا شوند در ذهن خود پر و بال می‌دهند. آن‌ها توانایی این را دارند که رؤیا‌های خود را تحقق بخشند. به همین دلیل باید به آن‌ها از همان دوران کودکی اطلاعات داد و آن‌ها را با مباحث علمی آشنا کرد تا ایده‌هایشان را پرورش دهند. من مدادرنگی‌هایی دارم که روی آن تصویر ذرات نقاشی شده است. آن‌ها فقط یک مدادرنگی هستند، اما این ویژگی را دارند که کودک همراه با رنگ‌کردن با ذرات هم آشنا شود و چشمش به آن عادت کند. این موضوع نشان می‌دهد که در آن کشور‌ها بر پرورش نسل آینده کار می‌شود.

دوست دارم در زمینه فیزیک نوآوری کنم و حرفی برای گفتن داشته باشم. این یک رؤیاست، اما می‌خواهم آن را تحقق بخشم

 

تشویق دانش‌آموزان به شرکت در مسابقات فیزیک

سال ۹۴ مقاله‌ای با عنوان «نگاهی بر تاریخچه سرن و فعالیت‌های آن» در مجله رشد فیزیک به چاپ رساندم. همچنین مقاله «اهمیت آموزش فیزیک با نگرشی در کشور‌های مختلف» را در شانزدهمین کنفرانس آموزش فیزیک ارائه دادم. سال ۹۵ در رشته فیزیک ذرات بنیادی در مقطع دکتری در دانشگاه صنعتی شاهرود قبول شدم. در این مقطع در یک دوره با عنوان «کاربرد پرتو‌ها در صنعت (ابزار دقیق هسته‌ای)» شرکت کردم. هرچه در آنجا آموخته‌ام در آموزش‌های من خیلی مؤثر بوده است. همان سال مقاله «نقش سواد علمی در سواد فیزیکی دانش‎آموزان» را در هفدهمین کنفرانس آموزش فیزیک ارائه کردم و سال بعد همان مقاله در مجله رشد فیزیک به چاپ رسید. 

در سال‌های ۹۳ تا ۹۶ عضو هیئت‌مدیره انجمن معلمان فیزیک استان خراسان‌رضوی بودم. ضمن اینکه داوری مقالات و عضو کمیته اجرایی هفدمین کنفرانس آموزش فیزیک ایران و هفتمین کنفرانس کشوری آزمایشگاه، عضو کمیته اجرایی هفدهمین کنفرانس کشوری آموزش فیزیک دهم، ارزیاب کارگاه‌ها و همایش‌های برگزارشده در استان و سرگروهی آزمایشگاه علوم استان را در کارنامه کاری‌ام به ثبت رسانده‌ام. همچنین رتبه اول طراحی سؤالات استاندارد در ناحیه ۴ را نیز کسب کرده‌ام. 

از آنجا که در دبیرستان به آموزش در زمینه فیزیک می‌پرداختم، دانش‌آموزان را تشویق کردم که در مسابقات سرن شرکت کنند؛ بنابراین سال ۲۰۱۶ به‌عنوان یک تیم در مسابقات شرکت کردیم و اعضای گروه من بین ۱۵۱ تیم توانستند جزو ۱۰ تیم برتر شوند. سال ۲۰۱۸ نیز دانش‌آموزان ناحیه ۴ را در مسابقات سرن همراهی کردم و گروه ما جزو گروه‌های برگزیده انتخاب و یک آشکارساز ذرات برنده شد، اما از آنجا که چنین دستگاهی در کشور ما وجود ندارد و ما در تحریم به سر می‌بریم، از اهدای جایزه خودداری کردند و متأسفانه اعضای گروه نتوانستند جایزه‌شان را دریافت کنند. 

سال گذشته نیز به همراهی برخی از دختران دانش‌آموز ناحیه ۴ و به همت پژوهش‌سرای رویان واقع در منطقه یک در مسابقه «Girls do physics» شرکت کردیم. در این مسابقه یک امکان‌سنجی آزمایش یانگ برای ذرات زیراتمی مانند کایون، پایون، پروتن و... انجام دادیم و توانستیم مقام دوم جهان را به دست آوریم. 

شهریورماه سال گذشته مقاله‌ای با عنوان «گداز فاز کیهانی QCD در محیطی با پتانسیل شیمیایی متناهی از طریق هولوگرافی» در کنفرانس فیزیک ایران ارائه دادم و امسال نیز مقاله‌ام با موضوع «امواج گرانشی حاصل از گداز فاز کیهانی مرتبه اول در گرانش گاوس- بدنه» در دهمین کنفرانس فیزیک ذرات و میدان‌ها پذیرفته شد.

 

جایگاه فیزیک

دنیا در حال رشد است و به این سمت پیش می‌رود. در یک آیین‌نامه که سال ۲۰۱۳ توسط دانشمندان آمریکایی نوشته شد و در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسید، عنوان شد که آینده سیاسی، نظامی و اقتصادی برای کشوری است که فیزیک ذرات قوی داشته باشد. امروزه با استفاده از فیزیک ذرات در زمینه پزشکی پیشرفت‌های چشمگیری انجام شده است و من علاقه‌مندم که بچه‌ها از دبیرستان با آن آشنا شوند تا در دانشگاه هدفمند پیش بروند و این اتفاق را برای آینده محقق کنند. 

اکنون در مدارس و دانشگاه‌ها به تدریس فیزیک می‌پردازم و خود نیز روی پایان‌نامه‌ام در مقطع دکتری کار می‌‎کنم و آماده دفاع هستم. علاوه بر این، مقاله‌ای نیز به‌تازگی نوشته‌ام که بین‌المللی است. به فیزیک و مباحث مرتبط با آن علاقه‌مندم و دوست دارم در این زمینه نوآوری کنم و حرفی برای گفتن داشته باشم. این یک رؤیاست، اما می‌خواهم آن را تحقق بخشم. 

همچنین تصمیم دارم در اولین فرصتی که برایم پیش آید، کتاب‌هایی در زمینه فیزیک برای کودکان و نوجوانان بنویسم. زیرا از خود انتظار دارم که برای دیگران مفید باشم. فیزیک ابزار شناخت بهتر هر چیزی و هر کسی است و من با آن خداوند را بهتر شناختم. از طریق فیزیک نظم برقرار در جهان را می‌بینی که خداوند بنا کرده است و آن‌گاه درمی‌یابی که پروردگار برای هر چیزی یک فرمول دارد و او بهترین فیزیکدان و ریاضی‌دان است. علم آفریننده جهان بی‌نهایت است و این موضوع تنها گوشه‌ای از خدا بودنش را نشان می‌دهد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44